اذْهَبُوا بِقَمِیصِی هَٰذَا فَأَلْقُوهُ عَلَىٰ وَجْهِ أَبِی (یوسف93)
یعقوب وصل اویم و آن یوسف مرا
پیراهن که نه حتی نگاه هم نمیکند
پروین
سلام
شما برای من یاداور یه خاطره دورید از سال نود
اونوفت اسم وبلاگتون اسمان سیاه است بود
امروز خاطره ها منو به عقب کشوند
به سختی اسمتون رو تو ذهن مرور کردم و اینجا رو پیدا کردم
با اینکه در حد گاهی دیدن پستام شما رو میشناختم ولی من مطالبتون رو میخوندم
اما انگار یه غریب اشنا هستین که قلبم پریشان شد با قلمتون...🥺
شما برای من یاداور یه خاطره دورید از سال نود
اونوفت اسم وبلاگتون اسمان سیاه است بود
امروز خاطره ها منو به عقب کشوند
به سختی اسمتون رو تو ذهن مرور کردم و اینجا رو پیدا کردم
با اینکه در حد گاهی دیدن پستام شما رو میشناختم ولی من مطالبتون رو میخوندم
اما انگار یه غریب اشنا هستین که قلبم پریشان شد با قلمتون...🥺
پروین
سلام
اگه همدرد نبودیم اینجا نبودم
برقرار باشید وبیقرار!