بعد رفتنت، بعد ندیدنت، خود را در زندانی بیمیله یافتم،
در زندان هم، آدمیان نفس میکشند، مینوشند و میخورند اما زندگی نمیکنند
اللهم فک کل اسیر، همانها که نمیتوانند محبوبشان را ببینند و فقط دلتنگش میشوند
پنجشنبهات بخیر حسرت همیشگی من
.....
هرچه که از تقدیر و سرنوشت بی رنگم گلایه دارم
در عوض تا عمر دارم ممنون و سپاس گزار مهربانی توام.
تو این فرصت را به من دادی که نه در رویا بلکه در بیداری،
بفهمم و تجربه کنم قدم زدن
کنار کسی که دوستش داری چه لذتی دارد؟
که دل اگر دل باشد شیرینی و لذت همان ساعات کوتاه
برای یک عمر دلتنگی کافی است
آن تجربه کوتاه و عشق خالی از هوس به من ثابت کرد
تو از آنچه تصور میکردم زیبآتر و مهربانتر هستی
آنقدر که میتوان کنارت هزار سال نشست
و هزار سال سخن گفت و خسته نشد!
من نمیدانم کی و کجا دوباره میبینمت
ولی این را خوب میدانم که خدا
هیچ قصه عاشقانهای را نیمه رها نمیکند
دعا کن که نوبت من هم فرا رسد تا دوباره
ببینمت، بخوانمت، صدایت کنم به خواست الله
راستی که عازم حج هستم، کارها دارم با خدا
دوستت دارم دانیال
